نقل خوونه
امان ازدستت نقل ونبات مامانی تواین روزهای بلند تابستون ازبس سر مارو گرم کردی ونقل خونمون شدی دیگه فرصت هیچ کاری رو نداریم مامان وبابا وداداشی ازدست شیطنت های شما ازصبح تا اذون افطار یه دقیقه استراحت ندارن تازگی ها ازجاروبرقی میترسی مامانی هم مجبوره به خاطرخرابکاری شماوداداشی هردو روز یه بار جاروبکشه موقعی هم که جارو برقی بیاد وسط خونه منو داداشی مجبوریم یه ساعت بشینیم با شما بازی کنیم تا ترست بریزه ولی بعداز یه ساعت معطلی و بازی وخنده آخرش بازم نتیجه نمیده ازبین میوه ها عاشق سیب هستی وقتی هم دریخجال باز شه تندی میری به سمتش وزود ازسبدمیوه یه سیب برمیداری وبه دند...
نویسنده :
نازی
8:46